شّنگول منگول























♠♣♦قرن 21 ♦♣♠

گرگه داشته شل شل راه ميرفته. ازش ميپرسن: چي شده؟

ميگه: رفتم دم خونه ي شنگول و منگول و حبه انگور. بعد گفتم منم منم مادرتون.

از بخت بد باباهه خونه بود و حرف ما رو هم باور کرد

 بفرماين
 


نوشته شده در سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:,ساعت توسط Danial| |


آخرين مطالب
» <-the end->

Design By : ♠♣♦قرن 21 ♦♣♠